چندیست که در فضای مجازی، گروهی را سودای آن در سر افتاده است که میان ایرانیان جدائی و اختلاف بیفکنند، و با دروغپراکنی، از سخن فردوسی، در شاهنامه، نمونههایی از نژادپرستی و خوارداشت دیگر تیرههای ایرانی را نشان دهند. این گمان از بن (اصلا) نادرست است. استاد فریدون جنیدی گفتاری دربارۀ «نژاد پرستی در شاهنامه و سخن فردوسی» نوشتهاند، و یکبهیک، به آن سخنان دروغ، پرداختهاند. تورانیان ترک نبودند و امروز کسانی که خود نیز ترک نیستند، اما در دام پانترکیسم، گرفتار شدهاند، میخواهند پسرعموهای خودمان را، در شاهنامه و داستان ایران (تورانیان)، جدا از ما بنمایانند! سخن دیگر آنکه آذربایجان جان ایران است؛ آذربایجان ترکستان نیست. خراسانیان و سیستانیان و بلوچستانیان و خوزیان و اهوازیان و آبادانیان و خرمشهریان و دزفولیان و شوشیان و شوشتریان و بوشهریان و تنگستانیان و دشتستانیان و هرمزگانیان و جزیرهنشینان و دیگر بندرنشینانِ گرامی و گرمِ دریای پارس و ... و سپاهانیان و یزدیان و کرمانیان و شیرازیان و لارستانیان و جهرمیان و لرستانیان و بختیاریان، به همراهِ لران و بختیاریانِ مرز دنا و چهارمهال (محال) و کهگیلویه و بویرهمد (بویراحمد)، و کردستانیان و کرماشانیان و لکان و ایلامیان و همدانیان و ... و باشندگان اراک و آشتیان و دلیجان و فراهان و خمین و قمیان و کاشانیان و ... و قزوینیان و باشندگان ری و تهرانیان و کرجیان و... و اهل قومس باستان (دامغانیان و مردم گرمسار در استانی که امروز سمنان میخوانندش) و ورامینیان و گیلانیان (از مرز شمال تهران تا تالش و آستارا) و مازندرانیان (از غرب مازندران تا گرگان) و گرگانیان و مردمان غیور در بندر ترکمن و آذربایجانیان در سرزمین بزرگ زنجان و تبریز و اردبیل و اورمیه و ... در کنار دیگر ایرانیان ... در جایجای این مرز، همگی، در کنار هم، فرزندان ایران هستند، و نیاکانشان، در ایران باستان، تورانیان را پسر عموهای خودشان میدانستند.
در این میانه ترک خواندن تورانیان دروغی بس بزرگ است و از آن دروغ بزرگتر، ترک نامیدن آذربایجانیان و ارانیان و شروانیان ... که آنان نه تورانیاند، نه ترک، که دل و جان و سر ایرانند ... اکنون مقالۀ «نژاد پرستی در شاهنامه و سخن فردوسی؟» را بخوانیم که در پاسخ به نامهای است که برای هموند گرامی بنیاد نیشابور، آقای هرمز تمجیدی فرستادهاند و ایشان آن نامه را برای استاد فریدون جنیدی فرستاد. بنیاد نیشابور آبان 1399